کاربن

هو


یادش به خیر. بچه که بودیم تا کسی ادایمان را در می آورد یا از ما تقلید می کرد به او می گفتیم: "تقلید کار میمونه، میمون جزو حیوونه ..." آن روزها به معنی این جمله فکر نمی کردیم اما جملات قدیمی همیشه سرشار از معنی و استعاره اند. وقتی این جمله را موشکافی می کنم به نتیجه ی جالبی می رسم؛ تنها موجودی که رفتار و حرکات انسان را تقلید می کند و از این ادا درآوردن خوشحال است و به خود می بالد! میمون است. و خُوب میمون هم در میان جانداران جزو گروه حیوان هاست. و همه خوب می دانیم که حیوان قوه ی تفکر و اندیشه ندارد و همین سبب تمایز انسان از او می شود. در واقع انسانی که میمون وار از دیگران تقلید کند، کم کم اندیشه را از دست می دهد و بدون فکر فقط تقلید می کند و ادا در می آورد. درست مثل کاربن که بدون ذره ای تفاوت عین نوشته های قلم را کپی می کند.

اما جوهر قلم کجا و رنگ کاربن کجا؟!

چهار پاره

هو


۱. این جمله زیاد به گوشمون خورده که "بعد از سختی آسانی است". مصداق این جمله ی زیبارو هرجایی می شه پیدا کرد. کوچکترینش همین شب و روزیه که مدام در حال تکراره. در واقع هرجا که یه روشنی هست، یه پس زمینه ی سیاه هم وجود داره. مثل ماهی که تو سیاهی شب دلامونو گرم می کنه. یا نیلوفری که سر از مرداب در میاره. و حتی ققنوسی که از دل خاکستر به وجود میاد.


۲. گاهی وقتا به این فکر می کنم که لحظه ی ظهور منجی مون چه وقتیه؟ به جواب درستی نمی رسم اما احساس می کنم امام زمان ما تو خود ما پنهانه! در واقع اون روزی میاد که عمیقا از بدی هامون خسته شیم. اون وقت مثل نور مهتاب تو دل شب جوونه می زنه. و اینکه می گن باید مقدمات ظهور رو فراهم کرد نباید مربوط به محیط بیرون باشه. منجی اول باید تو ذهن ما شکل بگیره تا بتونه عینیت پیدا کنه. مگه جز اینه که دنیای اطراف ما همون دنیایی که ما تو ذهن خودمون می سازیم. این بیت از سعدی بزرگوار رو خیلی دوست دارم و همیشه به کار می برم: بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند. اگر تمام آدمای دنیارو یه پیکر واحد فرض کنیم، منجی می تونه قلب این بدن باشه که با خون شفافش بقیه ی اعضارو شفا می ده.


۳. تا امروز چندبار به بهشت فکر کردید؟ یعنی بهشت و جهنم دنیایی سوای این دنیای امروز ما هستن؟ به نظرم عجیب ترین قدرت خدا اینه که هر چیزی رو از دل چیز دیگه ای به وجود میاره. درست مثل شب که از دل روز بیرون میاد. این دنیا عجیب تر از اون چیزیه که ما فکر می کنیم. در واقع بهشت همین دنیاست که با تغییر رفتار آدماش تبدیل به بهشت می شه. مطمئنم یه روزی میاد که آدما عمیقاْ به این باور می رسن که خوب بودن و انسانیت بهتر از بدی و شرارته. روزی که آدما دیگه به اسم کاری ندارن و درگیر رسم خوبی می شن. عمیقاْ از مال حروم بیزار می شن، به هم راست می گن و همین دنیا تغییر نام می ده و می شه بهشت.


۴. شنیدن کلمه ی جهنم چه حسی براتون داره؟ ترس یا ... به نظر من جهنم هم یکی از اسمای همین دنیاست. و همه ی ما آدما ناگزیر باید از این فیلتر رد بشیم. چرا می گم ناگزیر؟ مطمئنم همون روزی که ما آدما قلباْ به خوب بودن ایمان میاریم، با آغوش باز به استقبال جهنم می ریم. البته هرکسی می تونه سهم خودش رو از این فیلتر ِ سخت کم یا زیاد کنه. اما مهم اینه که مهربونی و عدالت خدا حتی توی جهنمشم موج می زنه. درست مثل مادری که از کثیف شدن بچش به خاطر بازیگوشی ناراحته و با مهربونی سعی می کنه تن ِ بچه رو از این گل و لای و کثیفی بشوره. بچه مقاومت می کنه اما مادر به پاکی و تمیزی اون فکر می کنه. حتی ممکنه فحش بشنوه و کتک بخوره! اما با جون و دل ادامه می ده. تا اینکه بچه پاک و تمیز می شه و احساس آرامش می کنه. و اون موقع است که لایق آغوش پاک و شفاف مادرش می شه.