هو
امروز بیست و نهم آگوسته. یعنی روز تولد تو. اما سه ساله که تولدتو تنهام. و چقدر غمگینم که دنیا بدون تو نفس می کشه! دارم آخرین تمریناتو می بینم. اشک می ریزم و به این فکر می کنم که چرا رفتی... وای که اگه بودی چقدر صحنه باشکوه می شد. اما نذاشتن که یه بار دیگه دنیارو تکون بدی و قلبارو تسخیر کنی... نذاشتن چون بازم باهاشون راه نیومدی و این براشون گرون تموم شده بود. آخه تو قیمت نداشتی! تو همیشه مستقل بودی. پس خرابت کردن چون نخواستی آدم خرابی باشی... گفتن عمل زیبایی پوست! انجام دادی. اما نمی دونستن، یعنی خودشونو زدن به ندونستن که از دوتا بیماری رنج می بردی که هر روز تورو از تو آب می کرد. تا جایی که این آخریا از هر سفیدپوستی سفیدتر شده بودی! شایعه ساختن که تو بچه هارو آزار جنسی می دی اما حداقل من می دونم که چقدر عاشق بچه ها بودی و حتی به خاطر پدر شدن از همسر اولت جدا شدی! گفتن دو جنسه ای اما انگار زن و بچه هاتو نمی دیدن! و بدتر اینکه هرکسی به خودش اجازه ی قضاوت در مورد تورو می داد. فقط و فقط براساس شنیده ها! اما تو با همه ی این بدی ها فقط یه جمله گفتی: "تا وقتی که با تک تک مردم صحبت نکردین راجع بهشون قضاوت نکنین!" تو مسلمون نبودی اما خدارو بهتر از خیلى ها مى شناختى و به همه مى گفتى خدا از تو مراقبت کنه... تمام عمر زحمت کشیدی، تمرین کردی، سختی راه و صحنه رو به جون خریدی، اما هیچی واسه خودت نخواستی. که اگه می خواستی تا هفت نسل بعد تو هم تامین بودن! اما سالای آخر عمرت تو خونه ی اجاره ای زندگی می کردى! گذشتن از خیر اون همه ثروت و بخشیدنش به خیریه فقط کار تو بود. تویی که واسه بیماری زمین نگران بودی و فریاد می زدی که آدما رو به خودشون بیاری. از بچه ها می خواستی واسه شفای دنیا دعا کنن و دست به دست هم بدن تا یه دنیای جدید ساخته شه... از دعوا و خونریزی نفرت داشتی و با موسیقی از آدما خواستی که با هم متحد باشن... از تبعیض نژادی بیزار بودی و به شدت محکومش کردی تا آدما یه کم به خودشون بیان... اما انگار کسی حرف تورو نمی فهمید. با وجود خانواده، با وجود اون همه هوادار تو دنیا بازم احساس تنهایی می کردی. مثل یه غریبه تو مسکو... هنوزم اشک می ریزم اما دیگه خوشحالم... چون مى دونم تو سر یه دوراهی بودی که یا باید خودتو هنرتو می فروختی و زنده می موندی یا بازم مایکل جکسون می موندی و ...
این کامنت من کجا رفت ؟ :دی
قبلن خونده بودم،مرسی خیلی قشنگ نوشتی !
حرفا هم که راجبش زده شده !
فکک کنم داره بیشتر ازش خوشم میاد :)
بازم مرسى جواد.
کامنتت تو پست نقل قوله، نترس :دى
بهت تبریک میگم چون آدم منعطفى هستى و سفت و سخت رو موضعت پافشارى نمى کنى که این خیلى خوبه :)
تولد مایکلو به هواداری تبریک می گم که مطمئنم اگه مایکل زنده بود، به داشتنش افتخار می کرد(بدون اغراق)
مایکل قبل از اینکه خواننده ی بزرگی بوده باشه، انسان بزرگی بوده. قبلا از آهنگاش خوشم می اومد ولی از شخصیتش نه (چون شناختی نداشتم و براساس شنیده ها بود که امیدوارم حلالم کنه) ولی الان خوشحالم از اینکه چنین آدمی در دوره ی ما زندگی می کرده.
ممنونم محمد. جمله ی اولت خیلی چسبید :p
خیلی خوشحالم که ذهنیتت راجع به مایکل تغییر کرد. آدمایی که انعطاف پذیرن، تو زندگی شون موفق ترن.
منم خوشحالم که تو دوره مایکل زندگی می کنم.
زیاد نمیشناختمش اما بذار با حرف خودش حرفم رو ادامه بدم: تا با تکتک آدما حرف نزدی در موردشون قضاوت نکن!
شاید مطالبی که توی این پست گنجانده شد قدری دستخوش احساسات بوده و اینو میشه ساده از متن دریافت.
علیایحال اگر همچین انسانی بوده (انسان به معنی واقعی کلمه) باید بهش درود فرستاد ...
ممنون از اینکه در موردش نوشتی و منی که آگاهی چندانی از این خواننده نداشتم رو آگاه کردی :)
ممنونم امیرجان.
قطعا این مطلب احساسیه و من انکارش نمی کنم.
من نمی گم مایکل خیلی کامل و خوب بوده اما قلبش مهربون و بزرگ بود و برای همه خوبی می خواست.
منم از تو ممنونم که مطالعه کردی.
ای بابا
عجب قمار بازی بود : دی
:دی قماربازم قماربازای قدیم
خیلی قشنگ بود البته اینا اجر و قرب عجیبی پیش خدا داران !
امثال حافظ و مولانا و سعدی و مولوی !
به یه مرتبه ای رسیده بودن که حد نداشت اینا از حرفای یه بنده خدا میگم و بهش ایمان هم دارم !
حالا اینا که حافظ و سعدی و فلان رو توی " می " میبینن یه عده کج فهمن !
پیدا میشن کساییی که دیوان حافظ رو کنار سجادشون میزارن
ممنونم جواد عزیز.
دقیقا همینطوره که تو میگی.
در رابطه با کلمه "می" هم قطعا منظورشون استعاره از مستی الهیه.
سولماز جان معذرت میخوام من اشتباه کردم توی 7 نوشت
کوه رو خانم برزویی نوشتن . . .
خواهش می کنم این چه حرفیه.