"عدد"

هو 

 

این روزها می خواهی ازدواج کنی

باید عدد داشته باشی 

می خواهی بچه دار شوی

باید عدد داشته باشی 

هنر... عدد...  

علم... عدد...

عشق... عدد...  

حتی کمک ها هم عددی شده! 

.

کاش فردا که روزنامه می خوانیم، تیتر یک آن "عددکشی" باشد نه "آدم کشی"...

 

نظرات 5 + ارسال نظر
javad دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 15:15

خیلی خوش‌حالم دوباره وب‌لاگت رو آپ کردی40 روز فاصله خیلی زیاده !

هرچند باید مشغله های کاری هم در نظر گرفت !
شبیه این نوشته با همین مضمون رو توی یه وبلاگ اجتماعی دیده بودم،این نوشته ها اکثرش درده ! و صبر ما ایرانی ها رو که ایوبم نداره !
مرسی

به به جواد عزیز و با معرفت :)
ممنونم ازت. آره خیلی زیاد شد اما یه کم درگیری هام زیاد بود این مدت.
این مطلبم تو نتای گوشیم نوشته بودم. می خواستم یه سروسامون بدم منتقلش کردم به اینجا :)

Mohammad پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:02

حالا یکی هم من می گم:
دور از جون بخوای بمیری هم باید عدد داشته باشی!

جمله ی آخر متنت از اونایی بود که تو ذهن می مونه. مرسی.

به به ستاره ی سهیل :دی
دقیقا همین طوره.
ممنونم ازت.

javad پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 12:19

برای بالا دستی !

آقا میگفتی گاوی گوسفندی چیزی قربونی میکردیم !خیلی کم پیدا شدی،خدایی نکرده اصلن هم بویی نمیاد :دیییییییی
محمد همون جا بیرون بمون،منم به زودی اسباب اساسیه رو جمع میکنم بهت ملحق میشم ! به قول بابام ! سعیدی خیلی گلی !

راستی ترانه جدید مونا برزویی ! و به نظر من یکی از سه ترانه برترش

مطمئنم آخرین دیدار نبود .. تو همیــن دنیا تو رو می بینم
خبری از تو به دستم می رسه ! من به هر دوبـاره ای خوشبینـم
همین امشب تا همه خوابیدن.. هر جا هستی یه چراغ روشن کن
بهترین لباسی که داری بپوش
.. خودتو آماده ی رفتن کن
هر شب از بالاترین نقطه ی شهر .. توی گرگ و میش گریه میکنم
مث ِ اون کسی که سوخته "با یه حرف" همه زندگیش، گریه میکنم
هر جا هستی یه چراغ روشن کن.. یا نجاتم بده از احساسم
یا که رد شو و بهم تنه بزن !!! .. شاید اینجوری تو رو بشناسم
حق داری ازم بترسی که فقط بلدم معنی ِ پاییز بدم
چشم بسته میتونم از نفسات.. تو جمعیت تو رو تشخیص بدم
حتی اسمتم نمیدونم چیه .. تو رو از چشات شناختم اون دفه
کدومه پنجره ی اتاق ِ تو ؟؟؟ انتظار هر ثانیه ش مزخرفه
هر شب از بالاترین نقطه ی شهر .. توی گرگ و میش گریه میکنم
مثِ اون کسی که سوخته با یه حرف ..همه زندگیش .. گریه میکنم
هر جا هستی یه چراغ روشن کن ! .. یا نجاتم بده از احساسم
یا که رد شو و بهم تنه بزن !! .. شاید اینجوری تو رو بشناسم!

ارادتمند جفتتون !

برای ترانه:

نمی شه از احساس کارای مونا برزویی گذشت اما برند بودن باعث می شه نقطه ضعف ها به چشم نیان!
بعضی از ابیات سخت خونده می شن+قافیه گرفتن پاییز و تشخیص از اون کاراست!

ما هم ارادتمندیم

mishael شنبه 22 مهر 1391 ساعت 14:19

سلام
نوشته هات عالی هستن,وقتی می خونمشون آرامشی توشون احساس می شه.
آرزوی بهترین ها رو از خدای عاشق دارم.
دوست دارم
بووووووووووووووووووووووووووووووووووس

سلام عزیزم.
واااااای که چقدر خوشحالم از این که کامنتتو می خونم.
چقدر تو ماهی آخه.
منم دوست دارم دوسی جونم.

بیهوده گو جمعه 28 مهر 1391 ساعت 23:21

عدد بده
5 یا 12 یا 14 یا 124 هزار

عدد بده عزیزم عدد بده

طعنه ی جالبی بود.
بهش فکر نکرده بودم.

با این همه عدد نمی شه به "یک" بودن خدا فکر کرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد