کاربن

هو


یادش به خیر. بچه که بودیم تا کسی ادایمان را در می آورد یا از ما تقلید می کرد به او می گفتیم: "تقلید کار میمونه، میمون جزو حیوونه ..." آن روزها به معنی این جمله فکر نمی کردیم اما جملات قدیمی همیشه سرشار از معنی و استعاره اند. وقتی این جمله را موشکافی می کنم به نتیجه ی جالبی می رسم؛ تنها موجودی که رفتار و حرکات انسان را تقلید می کند و از این ادا درآوردن خوشحال است و به خود می بالد! میمون است. و خُوب میمون هم در میان جانداران جزو گروه حیوان هاست. و همه خوب می دانیم که حیوان قوه ی تفکر و اندیشه ندارد و همین سبب تمایز انسان از او می شود. در واقع انسانی که میمون وار از دیگران تقلید کند، کم کم اندیشه را از دست می دهد و بدون فکر فقط تقلید می کند و ادا در می آورد. درست مثل کاربن که بدون ذره ای تفاوت عین نوشته های قلم را کپی می کند.

اما جوهر قلم کجا و رنگ کاربن کجا؟!

نظرات 17 + ارسال نظر
تشرشی شنبه 17 دی 1390 ساعت 15:09

سلام خسته نباشی
خیلی جای فکر داشت البته میفهمم چی میگی،تو هر پروسه ای تقلید هست،ماهم نمیتونم جلوشو بگیریم

من میگم صبور باشیم و به قول دوستی همیشه سکوت رو این جور مواقع از محسن چاوشی یاد بگیریم...

اما جوهر قلم کجا و رنگ کاربن کجا؟!
همیشه اونایی که BOLD میکنی پشتشون کلی حرفه :(
اِرادتمند

javad شنبه 17 دی 1390 ساعت 19:11

ببخشید شرمنده من اسممو اشتباه نوشتم! :)

ロクサーナ یکشنبه 18 دی 1390 ساعت 01:56

هوالشافی

پس امیدتو از دست نده رکى جون ;)

مهدی شجاع دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 01:19

اوه.این جواد اشتباها یکی از اسمای مستعارشو تو نت اینجا زده.ایول.
---------------------------------------------------------------------------

توی یه کتاب درسی بود،شاید اخلاق اسلامی ، این نوع تقلیدی که منظورت بود یکی از عوامل عدم درک حقیقت بود.استفاده از افکار و اندیشه های دیگران در زندگی خود. آدم اینجوریم که با مرده فرق نمیکنه.

استاده بهم 17 داد.نیس ببینه الان دارم مثه بلبل از حفظ میگم که

سارا دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 09:26 http://sm19.blogfa.com

سلام.به نظر من گاهی تقلید لازمه ی کار هستش.روی سخنم با کاری که با تقلید شروع مبشه و با تقلید تموم میشه ،نیست .که البته نسبی هستش و واسه کارای علمی چیره خوبیه.اما در کل من فک می کنم تقلید واسه شروع حوبه ،با تقلید شروع بشه اما در تفلید غرق نشه و درجا نزنه.

Mohammad دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 10:59

حالا اگه ی کم توهم هم چاشنیش بشه دیگه می رسه به نهایت خلاقیت! اون موقع دیگه طرف، خودشم نمی دونه چی به چیه.
جالب تر از این وقتیه که : کاربن زیر کاربن قرار بگیره. فکر کن. چه موجود تو در تویی میشه.
ممنون سولماز.

امیر دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 13:04

تقلید هم خرابی محض نیست! گاهی راهیست برای پیمودن مسیرهای ابتکار...
پرمغز بود نوشته ات...

همساز یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 20:48 http://hamsaz.blogfa.com


سلام .

یاد داستان کبک و زاغ افتادم :

کرد فرامش ره و رفتار خویش
ماند غرامت زده از کار خویش

کسی که تقلید می کند مجموعه ای ست نامتناسب از دیگران .
گاهی اگر درست به خودمان نگاه کنیم ، چیزهایی پیدا می کنیم که فقط و فقط برازنده خودمان هستند .

البته تقلید کورکورانه منظور است نه تقلیدی که به حکن عقل ضروری ست مثل مراجعه به متخصص .

موفق باشی.

سلام.
اگه برات زحمتی نیست یه خلاصه ای از داستان کبک و زاغ رو برام بنویس. خیلی مشتاقم بدونم.

دقیقا منظور من هم تقلید کورکورانه است. غیر از این می شه تقلید به ضرورت عقل که کاملا انسانی است.

ممنونم.

Mohammad یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 21:40

شکلک فک زمین خورده نداره این بلاگ اسکای وگرنه الان واسه این لوگوی گل بی پژمرده میذاشتم :D

معرکه ست سولماز. مبارک باشه.

مخلصاتیم

وقتی نظر تورو جلب کرده یعنی واقعا معرکه ست.

همساز جمعه 30 دی 1390 ساعت 23:30 http://hamsaz.blogfa.com


زاغی از آنجا که فراغی گزید
رخت خود از باغ به راغی کشید

زنگ زدود آینه‌ی باغ را
خال سیه گشت رخ راغ را

دید یکی عرصه به دامان کوه
عرضه‌ده مخزن پنهان کوه

سبزه و لاله چو لب مهوشان
داده ز فیروزه و لعلش نشان

نادره کبکی به جمال تمام
شاهد آن روضه‌ی فیروزه‌فام

فاخته‌گون جامه به بر کرده تنگ
دوخته بر سدره سجاف دورنگ

تیهو و دراج بدو عشقباز
بر همه از گردن و سر سرفراز

پایچه‌ها برزده تا ساق پای
کرده ز چستی به سر کوه جای

بر سر هر سنگ زده قهقهه
پی سپرش هم ره و هم بیرهه

تیزرو و تیزدو و تیزگام
خوش‌روش و خوش‌پرش و خوش‌خرام

هم حرکاتش متناسب به هم
هم خطواتش متقارب به هم

زاغ چو دید آن ره و رفتار را
و آن روش و جنبش هموار را

با دلی از دور گرفتار او
رفت به شاگردی رفتار او

باز کشید از روش خویش پای
در پی او کرد به تقلید جای

بر قدم او قدمی می‌کشید
وز قلم او رقمی می‌کشید

در پی‌اش القصه در آن مرغزار
رفت براین قاعده روزی سه چار

عاقبت از خامی خود سوخته
رهروی کبک نیاموخته

کرد فرامش ره و رفتار خویش
ماند غرامت‌زده از کار خویش

"جامی"

ممنون همساز عزیز. لذت بردم.

سارا شنبه 8 بهمن 1390 ساعت 19:49 http://sm19.blogfa.com

سلام عزیز دلم
لوگو مبارک عزیزکم.
اجازه؟؟
ما از لوگوی شما خیلی خوشمون اومده .قول میدیدم زیاد نگاش نکنیم، بلکه رنگش نره.البته زیاد قول نمیدم گفته باشم!.خیلی هنرمندانه س ،ابجی هنرمندم

سلام عزیزدلم.
مرسى آبجى. به نظر منم خیلى هنرمندانس. البته طراحش خودم نیستم. کار دوست خوبم مظاهر دهقانى.

جواد یکشنبه 9 بهمن 1390 ساعت 20:53

1-سلام
2-خوبه فضای وبلاگت جوریه که همه نوع پستی رو ساپورت میکنه نه مثل بعضی وبلاگا من جمله وب خودم که به خاطر عنوانشون ترجیحن باید تو نوشته هاش یه دخل و صرفی باشه
3-با پست توبه خیلی موافقم،اون قبح هم به نظرم میتونه وجود نداشته باشه،البته بستگی به خود شخص داره،ولی خوب کیه که بگه من مصون از گناهم
4- من این پستتو گذاشتم کنار پستی واسه معلم دینیتون زده بودی :)
5-ارادتمند

سلام
آره وبمم مثل دنیام شلوغ و رنگارنگه
مورد 3 رو بیشتر توضیح میدى
ممنون که همیشه انرژى میدى
در پناه حق

Moz یکشنبه 16 بهمن 1390 ساعت 21:34

Ba arze salam va khaste nabashid
Be nazare man aslan arzesh nadare ke ma vaghte geranbahamoon ro sarfe peyda kardane in natayege pishe pa oftade bokonim
Chashm ha ra bayad shost . . .

جواد جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 13:27

"گاهى آنقدر عرصه بر تو تنگ مى شود، که تنها آرزویت مرگ مى شود ... اما از بخت بد 'ملک الموت' هم ناز مى کند!"

مرحبا.این جمله رو کسایی درک میکنن که توی اون عرصه قرار گرفته باشن و اون حس و تجربه کرده باشن" من تا حالا یه بار تجربه کردم این حس زمان هم خیلی کند میگذره !
امیدوارم اصلن تو زندگیت به همچین بن بستایی نرسی
اگر هم رسیدی فقط توکلت به اون بالایی بشه !
یا علی

سارا جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 17:15 http://sm19.blogfa.com

جمله ت تو ذهنم بسی عمیق بود.و اینکه احتمالا کم نیستن افرادی که به این جمله رسیدن.
ممنون واسه این ثانیه ی بی عبور عزیزکم، جدا بی عبور بود!

امیـــر جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 19:09

سفید یا سیاه چه فرقی دارد وقتی که دلهایمان همیشه برفیست

سارا سه‌شنبه 9 اسفند 1390 ساعت 10:40 http://sm19.blogfa.com

سلام عزیز دلم
شما چرا اپ نمیکنی؟ کلاس میزاریا .....سولمازالدوله
مراقب خودت باش قربونت برم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد