چهار پاره

هو


۱. این جمله زیاد به گوشمون خورده که "بعد از سختی آسانی است". مصداق این جمله ی زیبارو هرجایی می شه پیدا کرد. کوچکترینش همین شب و روزیه که مدام در حال تکراره. در واقع هرجا که یه روشنی هست، یه پس زمینه ی سیاه هم وجود داره. مثل ماهی که تو سیاهی شب دلامونو گرم می کنه. یا نیلوفری که سر از مرداب در میاره. و حتی ققنوسی که از دل خاکستر به وجود میاد.


۲. گاهی وقتا به این فکر می کنم که لحظه ی ظهور منجی مون چه وقتیه؟ به جواب درستی نمی رسم اما احساس می کنم امام زمان ما تو خود ما پنهانه! در واقع اون روزی میاد که عمیقا از بدی هامون خسته شیم. اون وقت مثل نور مهتاب تو دل شب جوونه می زنه. و اینکه می گن باید مقدمات ظهور رو فراهم کرد نباید مربوط به محیط بیرون باشه. منجی اول باید تو ذهن ما شکل بگیره تا بتونه عینیت پیدا کنه. مگه جز اینه که دنیای اطراف ما همون دنیایی که ما تو ذهن خودمون می سازیم. این بیت از سعدی بزرگوار رو خیلی دوست دارم و همیشه به کار می برم: بنی آدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند. اگر تمام آدمای دنیارو یه پیکر واحد فرض کنیم، منجی می تونه قلب این بدن باشه که با خون شفافش بقیه ی اعضارو شفا می ده.


۳. تا امروز چندبار به بهشت فکر کردید؟ یعنی بهشت و جهنم دنیایی سوای این دنیای امروز ما هستن؟ به نظرم عجیب ترین قدرت خدا اینه که هر چیزی رو از دل چیز دیگه ای به وجود میاره. درست مثل شب که از دل روز بیرون میاد. این دنیا عجیب تر از اون چیزیه که ما فکر می کنیم. در واقع بهشت همین دنیاست که با تغییر رفتار آدماش تبدیل به بهشت می شه. مطمئنم یه روزی میاد که آدما عمیقاْ به این باور می رسن که خوب بودن و انسانیت بهتر از بدی و شرارته. روزی که آدما دیگه به اسم کاری ندارن و درگیر رسم خوبی می شن. عمیقاْ از مال حروم بیزار می شن، به هم راست می گن و همین دنیا تغییر نام می ده و می شه بهشت.


۴. شنیدن کلمه ی جهنم چه حسی براتون داره؟ ترس یا ... به نظر من جهنم هم یکی از اسمای همین دنیاست. و همه ی ما آدما ناگزیر باید از این فیلتر رد بشیم. چرا می گم ناگزیر؟ مطمئنم همون روزی که ما آدما قلباْ به خوب بودن ایمان میاریم، با آغوش باز به استقبال جهنم می ریم. البته هرکسی می تونه سهم خودش رو از این فیلتر ِ سخت کم یا زیاد کنه. اما مهم اینه که مهربونی و عدالت خدا حتی توی جهنمشم موج می زنه. درست مثل مادری که از کثیف شدن بچش به خاطر بازیگوشی ناراحته و با مهربونی سعی می کنه تن ِ بچه رو از این گل و لای و کثیفی بشوره. بچه مقاومت می کنه اما مادر به پاکی و تمیزی اون فکر می کنه. حتی ممکنه فحش بشنوه و کتک بخوره! اما با جون و دل ادامه می ده. تا اینکه بچه پاک و تمیز می شه و احساس آرامش می کنه. و اون موقع است که لایق آغوش پاک و شفاف مادرش می شه.


نظرات 8 + ارسال نظر
امیـــر پنج‌شنبه 8 دی 1390 ساعت 19:51 http://www.stodiocafe.blogfa.com

مــــادر / همدم روزهای تنهاییم...
تا کثیفی نباشد پاکی بی معناست همانگونه که تا جهنمی نباشد بهشتی معنا نمیابد و چه بسا تا شبی نباشد روزی...
منجی! واژه ای آشنا اما ناشناخته!
لذت بردم از نوشتتون...

دقیقا همین طوره. چون که این دنیا دنیای تضادهاست.
آشنا اما ناشناخته خیلی جالب بود برام.
ممنون که سر می زنی امیر جان.

javad جمعه 9 دی 1390 ساعت 00:01

پر بیراه نگفتم اگه بگم از بند بند نوشتت لذت برم به خصوص پارت آخرش در مورد مادر،اسطوره ی عشقه،کمال زن هم در مادریه،زنی که مادر نباشه،موجود ناقصیه،
واقعا خسته نباشی،ممنون که مارو از نوشته هات بهره مند میکنی

سر آخر هم خدا قوت تثبیت نوشته ها

ممنونم جواد جان. پیغامات همیشه انرژى بخشه. و البته سرشار از مهربونى.
خداقوت به تو رفیق.

سارا جمعه 9 دی 1390 ساعت 01:27 http://sm19.blogfa.com

سلام
گاهی برای رسیدن ب اسانیه بعد از سختی،باید صبر کرد،صبوری کرد.امید داشت که پایان شب سیه سپید است.ب قول صالحی:من از اندوه ادمی اموخته ام که امید عین عبادت است.
خیلی دوس دارم هر چی سریعتر اقا ظهور کنن.خسته تر از هر خسته ام.تفسیرت از بهشت رو میپسندم.بهشت.مادر.یاد حرف دوستم افتادم که گفت:دوستت دارم مادر؛چه اگر تقدیرم نیک باشد،از دامان تو به بهشت خواهم رفت.احساس میکنم این پست رو با دل نوشتی؛چرا که خیلی به دلم نشست.خدا قوت عزیزکم.

سلام عزیزدلم.
درست حدس زدى. این پست بیشتر از همه دلى بود.
البته همون طور که خودت مى دونى حرف از مادر یه مثال کوچیک از بزرگى خدا بود.
ممنون به خاطر خداقوت عزیزکم.

Mohmammad جمعه 9 دی 1390 ساعت 12:02 http://www.myweeks.blogfa.com/

1. واقعا اگه آسونی همراه با سختی نباشه، ما آدما چطوری می تونیم زندگی کنیم؟ گاهی وقتا واقعا کم میاریم و فقط امید سحر هست که می تونه مارو از شب رها کنه. مثال ققنوسو خیلی پسندیدم.
2.دقیقا. به نظر من دنیا باید خیلی کامل تر از این بشه تا منجی ظهور کنه. شاید عجیب باشه ولی به نظر من یه سری افکار و اعتقادات با مُردن بعضی از آدما باید دفن بشن تا شرایط بیشتر مهیا بشه. همونطوری که قبلا این اتفاق افتاده و شاید یه روز خود ما هم قربانی این امر باشیم!
3و4. بعضی وقتا حس می کنم دنیایی که بعد از این در انتظار ماست چیزیه که ایده آل همه ی آدماست حتی جهنمش! توی بهشت و جهنم چیزی که موج می زنه عدالته. توی این دنیا گاهی اوقات مسائلی که دست ما نیست عدالتو به هم می زنه مثل: آدمای دیگه،شانس،خصوصیات انتسابی( که بیشتر اوقات روی اکتسابی ها هم تاثیر گذارند)و...
مثالی از مادر زدی تا درک خدارو آسون تر کنی خیلی به دلم نشست. فرزند تا خودش پدر یا مادر نشه نمی تونه اون طوری که باید اونارو درک کنه و شاید خدا این مساله رو قرار داده تا ما خودشو درک کنیم و درم واقع امتحان و سختی و حتی تاوان اشتباه، با نا امید شدن ازش دور نشیم. ممنون سولماز.

نظرت به اندازه یه پست کامل بود. دوست داشتم.
در مورد پدرومادر شدن هم کاملا موافقم.
تنها امیدم اینه که این قربانى شدن شامل نسل ما نشه چون ما تو خیلى موارد قربانى شدیم.
ممنونم محمد.

محیا یکشنبه 11 دی 1390 ساعت 11:40 http://http:/www.mahya-b.blogfa.com

همیشه اخر هر سختی اسونی نیست.ولی درکلاین اتفاق خیلی می افته همیشه باید تلاش کرد.حتی به امید اینکه این جمله روزی تحقق پیدا کنه"اخر هر سختی اسونیه"

جمله ی اولت کاملا نا امیدانه بود و بعد امیدوارم کرد.
به قول بزرگی: بردن همه چیز نیست اما تلاش برای بردن چرا!
ممنون که سر زدی.

مهدی شجاع دوشنبه 12 دی 1390 ساعت 23:26

2بار در 2 روز متفاوت خوندمش نوشته هاتو ولی چیزی به ذهنم نرسید

فقط الان میتونم جواب سوالای اول پاراگراف هاتو بدم :D
1-بهش اعتقاد دارم

2-اره بعضی وقتا.همیشه هم فک میکنم چه خاکی تو سرم کنم اونموقع

3-فک نمیکنم زیاد بهش

4-مثل شماره 3


از تو این فازها بیا بیرون به اندازه یکی 2 پست.اینقد مداحی پلی نکن تو این وبلاگ.یه آهنگ بترکون بذار :D

سید خدا بگم چیکارت نکنه کامنتاتم سوژه است.

باور کن همه ی نوشته هام حسی ان. حتی ویرایش خاصی هم انجام نمی دم روشون. یه دوستی هم می گفت انقدر دستوری و از بالای منبر ننویس! ولی خدا شاهده من اصلا خودمو در اون حد نمی بینم.

اما به هرحال چشم. شما دعا کن ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه دست به دست هم بدن این مغز من از تعطیلی بیاد بیرون.

همساز پنج‌شنبه 15 دی 1390 ساعت 00:58 http://hamsaz.blogfa.com

سلام.

کسی معنی سلامتی رومیفهمه که حداقل یک بار درد کشیده . بهشت وقتی لذت بخش که یه عمر تو دنیا زندگی کنی .

امام زمان(ع) آخرین نوری ست که تا وقتی عمیقن ایمان نیاریم توی تاریکی قرار نداریم طلوع نمیکنه . یعنی این ما هستیم که باید ظهور کنیم و احساس نیاز به امام رو باور کنیم . لحظه ظهور وقتی که اکثر مردم به این نتیجه برسن.

مطلب خیلی خوبی بود ،درگیرم کرد.
موفق باشی .

سلام.
بند اول فوق العاده بود. دقیقا موافقم.
با بند دوم شدیدتر موافقم و واقعا کیف کردم. به شکلی عجیب و غریب هم نظریم... این ما هستیم که باید ظهور کنیم...
خوشحالم که دوست داشتی.
خداقوت.

آقای دکتر مرتضی کریمی پنج‌شنبه 28 اردیبهشت 1391 ساعت 21:37

سلامی به زیبایی تبسم عشق... من واقعا نمی داستم احساساتی چنین زیبا درون شما آشیانه دارد...امیدوارم همیشه سربلند و پیروز و سر فراز بشید...... و کمتر خانه ی خاله جانتان بروید...

سلام
ممنونم از لطفتون
گویا بنده رو با شخص دیگه اى اشتباه گرفتین. چون اصلا خاله ندارم! شایدهم منظورتون چیز دیگه ایه...
در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد