هو
چرا ناامیدان دوست دارند که ناامیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟
و چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی-ابدی قلمداد کنند؟
و چرا پوچ گرایان خود را برای پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه در آن می جنگیم پاره پاره می کنند؟
و آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالت بی حسابشان نیست؟
نادر ابراهیمی - یک عاشقانه ی آرام
یکی از بهترین متنایی بود که تا حالا خونده بودم، اصلا حیرت زده م کرد و چقد عاشقونه بهش میومد.
مرسی سولماز بابت به اشتراک گذاشتنش.
سلام خوشحالم بعد مدت ها گل بی پژمرده آپ شد
متن زیبایی بود
امیدوارم مثل قبل پر انرژی ادامه بدی سولماز جان
:)
ممنون جواد عزیز.
ایشالا.
البته نوشتن وقتى به درد مى خوره که بتونه تاثیر بذاره.
به نظرم نوشتن تو نت ى جور تخلیه ى روانیه!;)
قابل تامل بود......
بعضی از نوشته های ابراهیمی رو خوندم.....بععضیاشون قابل تاملن ....مثه همین
راجب نمایشگاه که هم نظریم
اما خدا نکنه مصلی نمایشگاه باشه
بیچاره اینایی که خط 2 سوار میشن در به در دنبال دکمه ی غلط کردم میگردن :دی
مرسی سولماز جان.خاص نوشتی
سلام عزیزکم
واای سولماز خیلی خوش گذشته بود خیلی
فدات بشم مهربونم
سلام به به ... دوستان خوب / روزهای خوب
امیدوارم از بهترین دوستانت در بهترین روزهات بهره ببری
قالب همچنان پریشان است :)
سلام. ممنونم دوست خوبم.
راستش یه عزیزی خیلی روش کار کرد اما نشد که نشد