باز هم محرم آمد

هو


زمیــن و آسمــان گلـــــرنگ و گلـــــگون

  جهان دشت شقایق گشت از این خون*


بازم محرم اومد. ماهی که توش پره از سوژه های تلخ! دوست دارید از کدومشون بگم؟


از مداحی بگم که واسه مظلومیت حسین علیه السلام تو سروکله ی خودش می زنه اما جای دیگه با باتوم می افته به جون مردم؟!


از مامورای انتظامی که مردم رو تو حریم خصوصی شون دستگیر می کنن اما با پارتی های شرعی! تو ملاء عام کاری ندارن؟!


از روحانی ای که سال ها بالای منبر در مقام حق الناس خطبه می خونه اما به خودش زحمت جواب دادن به مردم رو نمی ده؟!


از خلافکاری که تمام سال مواد می ده دست جوون مردم اما تو محرم با یه قربونی می خواد وجدانشو راحت کنه؟!


یا از مردمی که یازده ماه هر کثافت کاری که می تونن می کنن به امید یه ماه محرم که با اشکاشون پاکِ پاک شن! تا سال بعد؟!


تو این یه ماه حالم از ایران به هم می خوره!! دوست دارم هرجایی باشم جز اینجا. به خدا هیچ جای دنیا مردمی به ریاکاری مردم ایران نداره! می دونید سالانه چقدر خرج این مراسم می شه؟ عددش غیر قابل تصوره! به خدا به جای این ظاهرسازیا می شه کلی جوون رو راهی خونه ی بخت کرد، براشون شغل ایجاد کرد، بهشون خونه داد...


حرفای بیشتر رو تو مقاله ای آوردم که سال قبل تو سایت هواداران چاوشی قرار گرفت. برای خوندنش می تونید رو ادامه مطلب کلیک کنید.


* دلا دیدی - محسن نامجو


کلّ یوم ٍ عاشورا، کلّ عرض ٍ کربلا


مقام حضرت ابراهیم علیه السلام بر همگان روشن است. پیامبری که خداوند او را دوست خود نامید. دوست خدا شدن آسان نیست، همانگونه که قربانی کردن فرزند آسان نیست! فرزند عزیز خویش را که در واقع همان نفس او بود به قربانگاه برد و با تمام وجود تسلیم خدا شد. و خداوند رحمان  هم به پاس این اسلام آوردن، اسماعیل را بر او بخشید.


و اما حسین علیه السلام که خون خدا نامیده شد! البته خوب می دانیم که منظور از خون خدا، خون مادی نیست. بلکه مفهوم این است که به درون خدا راه یافت و بخشی از وجود او شد. و بهای این جایگاه را هم با تمام وجود پرداخت. اگر ابراهیم نبی علیه السلام از فرزند خویش گذشت، امام حسین علیه السلام از فرزندان خویش گذشت! از خانه و خانواده ی خویش گذشت. از اعتبار و آبروی خویش و از همه مهم تر از جان خویش گذشت. و این گذشت نهایت اسلام در طول تاریخ است.


اما برای چه از جان و مال خود گذشت؟


آیا به این خاطر که ما هرساله در این ایام به مساجد و تکیه ها برویم و برای سر به نیزه رفته ی او ناله سر دهیم؟ و یا به این خاطر که برای از دست دادن دو دست عباس علیه السلام گریه کنیم؟ مگر جسم برای حسینیان مهم بود؟ پس چرا فکر و ذهنمان را معطوف به جسم فانیشان کرده ایم؟


امام حسین علیه السلام با جان و دل به میدانی رفت که می دانست گریزی از شهادت خود و یارانش نیست! چون تنها راه زنده نگه داشتن اسلام همین بود. حال ما می خواهیم با علم و طبل و سنجد، اسلام را زنده نگه داریم؟!!! به نظرتان اسلام این هاست؟


اسلام یعنی قضاوت را به خدا واگذار کن! اسلام یعنی برای چند درصد سود بیشتر دروغ نگو! اسلام یعنی اگر می توانی خیری برسان! اسلام یعنی سر پدر و مادرت فریاد نزن! اسلام یعنی غیبت و ریا نکن! اسلام یعنی ... آزاده باش و از نفس خود بگذر!


اما ما چه کردیم؟ روح اسلام را زیر پا لگد کردیم و جسمش را با افتخار به روی سرهامان بردیم! از عشق و علاقه ی عباس علیه السلام به برادر و برادرزادگان گذشتیم و به دو دست بریده اش اکتفا کردیم! و هر روز رابطه مان با برادر بدتر شد! از فداکاری زینب سلام الله علیها برای خانواده اش گذشتیم و به تازیانه خوردنش اکتفا کردیم و هر روز کینه هایمان نسبت به خانواده بیشتر شد! از عشق حسین علیه السلام نسبت به خداوند گذشتیم و به سر بریده اش اکتفا کردیم و هرروز از خدا دورتر شدیم و برای خواسته های خود او را هزار تکه کردیم!!


از مرام اسلام و مکتب حسین علیه السلام حرف بسیار است. چه کنم که بغض بیشتر از این مجالم نمی دهد! از خداوند عاشق می خواهم که هر روزمان را عاشورا کند. هر روز خود را در محضر خدا دیدن یعنی عاشورا! اما افسوس که ما در عاشورا هم عاشورایی نمی شویم!


مطلب را به اتمام می رسانم با طرح یک سوال: "آیا حسین علیه السلام به قتلگاه رفت که ما بعد از هزار و چهار صد سال با گوش های بسته و چشم های گریان به استقبال محرم برویم؟"


در پناه حق

نظرات 7 + ارسال نظر
Mohammad جمعه 11 آذر 1390 ساعت 20:11

من هرسال ی سوال در این مورد واسم پیش میاد اونم اینه که افرادی که در این مراسم حاضر شدن از سال قبل تا الان تغییری کردن؟ واقعا چیو می خوان ثابت کنن؟ چرا تو مملکت ما یک سری امام حسین (ع) رو خدا می دونن؟
متاسفانه من امسال با چند نفر از این آدما بحث کردم و دست آخر بهم توصیه کردن که برم ایمانم رو قوی کنم! من از خدا می خوام که اگه من مشکل دارم مشکل منو حل کنه و اگه...
مرسی. دوس دارم زنده باشم و ببینم یه روزی به عاشورا و قیامش یه طور دیگه نگاه می کنن.

دقیقا باهات موافقم. اگه یه ارزن تغییر می کردن آدم دلش نمی سوخت.

من خودم دیدم که طرف داد می زد یا ابوالفضل بچمو شفا بده!!!

ممنونم ازت. به حرف این آدما توجه نکن. وقتی... بهت بگه کافر! چه اعتباری به بقیه آدماس؟

جواد جمعه 11 آذر 1390 ساعت 23:23

"تو این یک ماه از ایران متنفرم..."

به خدا میخوام این جمله رو فریاد بزنم،اما نمیتونم درست مثل انسانی که مرده و مردم دارن جنازشو تشییع میکنن،داد میزنه که منو نبرید،اما کسی صداشو نمیشنوه،هرکاری میکنم باور کنم چیزایی که این شبا تو هیئت های تهران میبینم راسته تو کتم نمیره،میام خونه میگم تو توهم زدی جواد.یه یکی به دو میکنم میبینم راسته
راسته که مقتل های من درآوردی خونده میشه
راسته که هیئت ها مختلطه
راسته که راس تمامی هیئت ها جوونایی را میرن که هرشب انواع و اقسام ژرنال های فشن رو روی خودشون امتحان میکنن تا بلکه دختر روبه رویی یه گوشه چشمی بهشون داشته باشه
راسته که همون پسر میره زیر علامت و دخترا یه بوسه به دستاش میزنن و نفری هزار تومان بش میدن
راسته که
را
را را
راسته که . . .
حرفها دارم...
نه اونقد بچه مذهبی ام که با دیدن این چیزا روزی هزار بار به درگاه پروردگار استغفار کنم
نه اونقد عوضی که با دیدن این چیزا انگیزم برای شبای بعدی بیشتر شه...
خیلی حرفا باید زد منتاها اینجا جاش نیست،شمام مواظب باش وبت فیلتر نشه :دی
در کل این چیزا رو میبینیم چون عزادرای هدفه(اشاره به پستی که محمد جان سال پیش تو وبلاگش گذاشت)
خیلی پست خوبی بود...
تحریکم کرد...
آفرین به این نکته بینی تو...
موفق باشی...
پی گیری میکنم نظرات این پستو حتما.جای بحث داره...
خسته هم خیلی نباشی

وای جواد ممنونم از این همه نکته های خوبی که گفتی و تو دل من هم بود.

همش راسته. به درستیه شهادت امام حسین علیه السلام.

از همه بدتر اینکه مردم کشورای دیگه فکر یم کنن اسلام این هاست و حالشون بیشتر به هم می خوره!

سارا یکشنبه 13 آذر 1390 ساعت 09:19 http://sm19.blogfa.com

سلام.
گاهی به فرعیات بیشتر از اصل بها میدن.اینقدر حرف از اب و تشنگی درد و رنج زدن که ادم احساس میکنه اگه به یارای امام حسین(ع)اب میرسید مشکلش بر طرف میشد.و هدف اصلی امام حسین(ع)رو نادیده میگیرن.و بیشتر به ظواهر برپایی مراسم عاشورا توجه میکنن. ممنون سولماز جونم که در این مورد مطلب نوشتی .

سلام عزیزکم.

ادم احساس میکنه اگه به یارای امام حسین(ع)اب میرسید مشکلش بر طرف میشد

این جمله فوق العاده بود. مرسی که سر زدی گلم.

مهدی شجاع چهارشنبه 16 آذر 1390 ساعت 22:52 http://zoze.blogsky.com

دید اینجوری خوب نیس.
نه من میدونم توی دل اون مواد فروش چیه و نه شما.
اگه نیت خالص باشه چی؟ اگه اون لحظه از روی خلوص نیت داره کاری میکنه چی؟
اینا رو که خوندم داستانی یادم اومد.داستانی که چند سال پیش از زبون یکی از روحانیون قدیمی و بزرگوار به صورت صوتی شنیدم.
داستان مرد شراب خواری که هر سال تموم محرم و صفر رو از شراب دست میکشید و میرفت هیئت سرکوچه. هر سال میرفت.
همه هم میدونستن چیکاره س.
یه سال همین آدما بهش گفتن این کارا از روی ریاس.نباید توی هیئتمون باشه.همون آدمایی که ظاهرا پاکن و چنان عزاداری هم میکنن ... و هیچکس و هیچکس هم چیزی ازشون نمیدونه.
اون سال از مرد خواستن نره هیئت.
با ناراحتی برگشت خونه.زن و بچشو فرستاد هیئت.تموم زیرزمین رو پارچه سیاه زد.خوند و عزاداری کرد.اینقد گریه کرد ...
همون لحظات به یکی از روحانیون (که اسمش عنوان نشد) از طرف امام حسین الهام میشه. که فلانی با چنین مشخصاتی در چنین جایی هست.به اون آدما بگو: با چه جراتی تونستن این حرفو بهش بزنن؟(دقیق صحباتا یادم نیس.ولی توی اون الهام امام حسین با عصبانیت خطاب به اون جمعیت عزادار صحبت کرده بود).
اون مرد همون شب در اثر دلشکستگی و گریه زیاد همونجا مرد.
حالا نگاه شما مثه نگاه همون جمعیته.
نمیگم این موردایی که گفتی اشتباهه همشون.بعضی چیزا نیاز به باخبر از دل افراد نیس.چنان وقیحن که با چشم هم میشه فهمید قصدشون چیه.و میدونم هم که بعضی عزاداریا خیلی بد و ظاهری شده ولی ...

باهات موافقم. اتفاقا من از قضاوتای آنی و بی پایه بیزارم. بیشتر منظورم این بود که تا این ایام تموم می شه همه چیزو فراموش نکنیم. مهدی باور کن خیلی بده که فردای عاشورا دوباره موادفروشی کنی تا سال بعد. یا اون مداحی که روز به روز داره به عرضش اضافه می شه! و الکی میاد جلوی مردم جانماز آب می کشه. حرف من بیشتر ایناست تا قضاوت در مورد آدما.

adel جمعه 18 آذر 1390 ساعت 12:07 http://www.adel-gh.yurdblog.com/

وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی

سلام. ممنونم دوست عزیز. چشم حتما.

بهادر یکشنبه 20 آذر 1390 ساعت 00:28

میگن شهید زنده تاریخ است !‌ اما حسین برای همه ما مرده است ،‌کارهایمان همین را نشان می دهد.اگر او را زنده و ناظر می دیدیم این همه خفت را به دوش نمی کشیدیم.

کاش نظرات پست جدید بسته نبود !

حرفت خیلى قشنگ و تاثیرگذار بود. دقیقا موافقم.

به خاطر استقبال زیاد نظراتشو باز کردمD:

همساز پنج‌شنبه 24 آذر 1390 ساعت 22:53 http://Hamsaz.blogfa.com

سلام .

این که انحراف در عزاداری زیاد است کاملن درست و باز تاکید میکنم قصد نفی نوشته مسئولانه ات رو ندارم اما اینجا که نوشتی :

"تو این یه ماه حالم از ایران به هم می خوره!! "

به نظرم بی انصافی ست .

اول اینکه آیا تو همه این افراد رو میشناسی که اینطور در موردشون می نویسی . همه ما اشتباه می کنیم شاید اشتباه اونا رو همه بدونند اما اشتباهات ما به لطف خدا پوشیده ست .

دوم چه بسیار این چنین افرادی که هر سال به لطف امام حسین علیه السلام آدم می شوند و ما حق نداریم حتا بدترین افراد رو از مجلس عزاداری بیرون کنیم اما وظیفه داریم مقابل انحراف بایستیم .

سلام.

کاملا باهات موافقم اما ما بعد سی سال هنوز همونیم که بودیم. منظور اصلی من این بود که تنها دغدغه ی ما ایرانی ها شده حفظ ظاهر! کاش حداقل یه کوچولو با سال پیش فرق می کردیم.

ممنونم ازت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد